خوردن و آداب آن نزد ايرانيان باستان:
خوردن از مال حلال و بخشش به دیگران:
گوارا باد خوراک بر آن کس که از راه حلال به دست آورد و افزوني آن را به نيازمندان بخشد(مسعودي، ۱۴۰۹: ۱/۲۹۶)
کمخوردن و بینیازی از پزشک:
بزرگمهر از استادش پرسید: چه کنم تا به طبیب حاجت نباشد؟ گفت کم خور و…. (مستوفی، ۱۳۳۹: ۶۹)
خوراک خوردن به موقع:
نیاکان ما از مضرات بیبرنامگی در خوردن و مشکلات ناشی از آن آگاه بودند، زیرا بر خوردن خوراک در زمان معین تأکید فراوان داشتند:
گروهي از حكيمان از بزرگمهر سؤال كردند: حكمتهايي به ما بياموز كه براي ما مفید باشد تا در راه رسيدن به آنها تلاش كنيم و نيز حكمتهايي به ما بياموز كه به ما و هر بندهاي ضرر میرساند. گفت:بدانيد و یقین داشت باشید كه ….اما چهار چيزي كه با آن بدن، سالم ميماند، عبارتند از: خوراک به موقع خوردن و …. (غزالی، ۱۴۰۹: ۱۰۷)
خوردن در زمان اشتها:
بر حاشیه سفره انوشروان نوشته شده بود: اگر آنچه میخوري، با اشتها باشد، تو آن را خوردهاي و اگر بدون اشتها باشد، در اين صورت، آن تو را خورده است. (مسعودي، ۱۴۰۹: ۱/۲۹۴) و (راغب اصفهاني،۱۴۲۰: ۱/۷۳۱)
زمامداران ایران همگی متفق بر خوردن خوراک در زمانی بودند که آدمی میل و اشتهای به ان داشته باشد. كسري گفته است: پادشاهان عجم بر چهار خصلت، اتفاق نظر دارند: خوراک جز با ميل خورده نشود (طرطوشي، ۱۸۷۲: ۵۳)، …
دوری گزیدن از تنها خوردن:
آنها از تنها خوردن هم اجتناب میورزیدند:
طعام و شراب تنها مخورید. (مستوفی، ۱۳۳۹: ۱۱۷ و خردنامه، ۱۳۷۸: ۶۲۵)
نیایش بر سر سفره:
بر اساس گفته جاحظ، از عادات ایرانیان در آغاز خوراک خوردن،سپاسگزاری به درگاه خداوند بوده است:و بی سبب نیست که پادشاهان ساسانی بر سفره نیایش میخواندند و هیچ کس تا جمع شدن سفره سخنی به زبان نمیآوردند و اگر مجبور به سخن گفتن میشدند با زبان اشاره مقصود خود را بیان میکردند. (جاحظ، ۱۳۳۲: ۱/۱۶)
تمرکز بر خوراک:
جاحظ از تمرکز ایرانیان در هنگام خوراک خوردن نقل کرده است:
ایرانیان معتقدند که قوام دنیا به خوراک است پس لازم است که آدمی ذهن خود را متمرکز بر خوراکش کند و روح و جسمش را متوجه آن کند، تا هر عضوی سهم خود را از خوراک دریافت کند تا روح و جسمی که در قلب آدمی است و همچنین طبیعتی که در کبد است، از آن به درستی تغذیه کند و طبیعت آدمی آن را به شکل کامل بپذیرد. (همان: ۱/۱۶):
سکوت در هنگام خوردن:
مسعودی میگوید: کیومرث نخستین کسی بود که به سکوت در هنگام خوراک سفارش کرده است، تا طبیعت آدمی از خوراک بهرهمند گردد و بدن با خوراک تعادل یابد، روح آرامش گیرد…..هنگامی که آدمی در خوردن از خوراک خود غافل میشود اعضای بدن از بهره بخشی از آن محروم میگردند.
مسعودی در ادامه می گوید: ایرانیان در این موضوع اسرار لطیف بسیاری دارند که ذکر آنها در این کتاب ممکن نیست و من در دو کتاب «سر الحیاة» و «الزلف» به تفصیل در باره آن سخن گفتهام.(مسعودی، ۱۴۰۹: ۱/۲۴۵)
خوردن در معابر عمومی:
ایرانیان در معابر و در پیش چشم مردم هیچ نخورند و ننوشند.(گزنفون، نقل از دهخدا، ۱۳۷۰: ۳/۱۵۵۵)
زمان خوراک خوردن:
در قابوس نامه آمده است: مردمان سپاهى را عادت چنانست كه وقت و ناوقت ننگرند هر وقت كه يابند بخورند و بدان مشغول باشند و اين عادت ستوران است كه هرگه كه علف يابند همی بخورند و مردمان خاص و محتشمان به شبان روزى يك بار نان خورند… (عنصر المعالی، ۱۳۶۶: ۶۴)
در بهارستان جامی آمده است: حکیمی را پرسیدند که آدمی کی به خوردن شتابد؟ گفت: توانگر هرگاه که گرسنه باشد و درویش هرگاه که بیابد؛ (جامی، ۱۳۹۲: ۲۸)
گوینده این سخن حکیمانه بزرگمهر است:
بزرگمهر گفته شد: چه موقع براي خوراک خوردن مناسبتر است؟ گفت: براي كسي كه توانايي دارد، هر موقع كه گرسنه شد و براي كسي كه امکانات ندارد، هر وقت كه به آن دست يافت.» (ابن عبدربه، ۱۴۰۴: ۸/۱۹)
دهخدا (۱۳۷۰: ۱۴۳-۱۴۴) ذيل «از گلو بنده…» بيش از ۲۵ عبارت عربی و پارسی در مذمت پرخوری آورده است.